این کتاب بر پایه وقایع حقیقی نگاشته شده است. توماس هریس به هیچ وجه قصد خلق اثری جنایی و پلیسی را ندارد، بلکه می خواهد جنایت های یک جامعه را با دیدی روان شناختی و با استفاده از علوم رفتاری بنگرد. توماس هریس، وحشت را با معنای حقیقی به خواننده اهدا می کند. البته قصد او از نگارش این داستان به هیچ وجه ایجاد اثری هولناک نیست؛ بلکه وحشت به طور اتوماتیک در قالب داستان جا گرفته است. او در این کتاب آن چنان در روح و روان انسان های عصر جدید کندوکاو می کند و آن چنان به پردازش عنصرهایی که به عنوان مجرم در جامعه شناخته می شوند، می پردازد که همگان را مبهوت و متعجب می سازد.ژانر جنایی سكوت بره ها، هم خوناشام دارد و هم قاتل زنجیره ای. به نوعی فضای فانتزی وحشت با فضای واقعی پلیسی تلفیق شده است. این فانتزی زمانی كاملتر می شود كه خوناشام در یك رابطه پیچیده با یك بازپرس جنایی به حل معمای دستگیری قاتل كمك می كند. یك شخصیت پردازی سه جانبه و درهم تنیده با جزییات حساب شده در ابعاد شخصیتی و روانشناختی هر یك از پرسوناژها می باشد.