مجموعه داستان الکترونیکی من دانای کل هستم اثر مصطفی مستور در یکی از این منظرهها پدرم مرد. نگاه نکردم. عیدی مرد. رسول به من گفت. من نشنیدم .نمیشنیدم رسول را. کسی گفت تندتر. نمیدیدمش اما صداش را خوب میشنیدم. گفت: تندتر،تندتر! رسول گفت: صدای من رو نمیشنوی لامسب؟ گفتم: چی و رسول فرو رفت. انگار در چاهی. بعد مادرم مرد. مونس بود اما. حتی صدای رویا. زنم. حتی صدای مادرم. بعد من خسته شدم. میدویدم اما و زل زدم به اطراف که کسی نبود. تنها باد بود. میخورد به صورتم. و جیغ کشیدم. کسی نشنید. حتی خودم. حتی. این کتاب بصورت لوح فشرده(CD/DVD) به دست شما خواهد رسید.