تاریخچه نوروز و آداب و رسوم عید نوروز در ایران

دانستن تاریخچه و آداب و رسوم عید نوروز در ایران برای اغلب ما جالب و شنیدنی است، زیرا این رسوم طی سالهای متوالی دستخوش تغییر و بعضا تحریف گردیده است. همانطور که اغلب ما به تازگی زمزمههایی مبنی بر هشت سین نوروزی به جای هفت سین شنیدهایم و این موضوع برایمان جالب و عجیب به نظر میرسد. در این مطلب شما را با آداب و رسوم ایرانیان در عید نوروز آشنا میکنیم و برایتان میگوئیم که در شهرهایی همچون تهران و مازندران چه آئینهای خاصی برای عید اجرا میگردیده است. خودتان را برای دانستنیهای جدید در خصوص رسوم عید آماده کنید.
زمان، روز و لحظه تحویل سال ۱۴۰۱
پیش از پراختن به توضیحاتی در خصوص عید نوروز و آداب و رسوم آن، مطمنا مشتاق هستید که بدانید تحویل سال ۱۴۰۱ چند شنبه است یا تحویل سال ۱۴۰۱ چه ساعتی است ؟ البته عدهای نیز به دنبال جواب این سوال هستند که لحظه تحویل سال ۱۴۰۱ چه رنگی است؟ یا ۱۴۰۱ سال تحویل چه حیوانی است؟
روز تحویل سال ۱۴۰۱یکشنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۰ هجری شمسی، مصادف با ۱۷ شعبان ۱۴۴۳ هجری قمری و ۲۰ مارس ۲۰۲۲ میلادی ساعت ۱۹ و ۳ دقیقه و ۲۶ ثانیه است. میباشد.
رنگ سال ۱۴۰۱ چیست؟
برای آنکه بدانیم لحظه تحویل سال ۱۴۰۱ چه رنگی است، باید به اعلام شرکت پنتون توجه کنیم که هر ساله انتخاب رنگ سال را برعهده دارد. براساس اعلام این شرکت، رنگ سال ۱۴۰۱ تلفیقی از رنگهای آبی و بنفش است. تفسیر آنها از این انتخاب آن بوده که، این تناژ خاص از بنفش با سایههایی که از آبی و قرمز در خود، به معنای واقعی کلمه توانسته عنوان شادترین و گرمترین رنگ آبی را از آن خود کند. طراحان این رنگ میگویند، تناژ و ته رنگ قرمزی که در رنگ سال لحاظ کردهاند، در بیننده احساس قدرتمندی از تازگی و طراوت ایجاد کرده و تازگی دقیقا همان چیزی است که تمامی ما در این برهه زمانی به آن نیاز داریم.
سال ۱۴۰۱ سال چه حیوانی است؟
سال ۱۴۰۱ سال ببر است، که آنرا به عنوان نمادی از سرکشی در برابر طغیانها و نارضایتیها میشناسند. بنا به تعبیری میگویند، امسال در کنار تمامی طغیانها میتواند سالی مملو از کسب و کار و عشق باشد.
منشا پیدایش نوروز
پیش از آنکه به منشا پیدایش نوروز بپردازیم، میخواهیم از حضور این جشن باستانی در بزرگترین کتاب حماسی جهان، یعنی شاهنامه برایتان بگوئیم. فردوسی در این خصوص میگوید: جمشید در عبور از آذربایجان دستور میدهد برایش تختی مهیا سازند و با تاج پر زرق و برق خود بر روی آن مینشنید. در نتیجه تابش نور به تاج، روشنایی و نور خیره کنندهای جهان را فرا میگیرد و از آنجایی که مردم در آن روز شادمانی بسیاری داشتند، آنرا نوروز نامگذاری میکنند.
هر چند این بخش را با ذکر نقلی از شاهنامه آغاز کردیم اما این جشن کهن و باستانی از اقوام متعدد دیگری به ما ارث رسیده و در اثر گذشته زمان رنگ و بو و شناسنامهای ایرانی پیدا کرده است. اگر نخواهیم به این جشن و سرور به چشم یک نماد بنگریم باید آن را نشانهای از پیوند میان افراد و اقوام گوناگون بدانیم .
چرا نورز در ماه فرودین واقع شده؟
ممکن است این سوال به ذهنتان متبادر گردد که چرا در میان ۱۲ ماه سال، فرودین باید نوید دهنده نوروز باشد و چه مشخصهای این ماه را در تقویم ما ایرانیان خاص ساخته است. گذشته از آنکه بهار بالاخص فرودین نوید دهنده بیداری طبیعت از خواب عمیق زمستانی و آغاز نو شدن است، در باور مردم ایران باستان هم این ماه به فروهرها یا بهتر بگوئیم فروشیها تعلق داشته است. فروهرها به عنوان نمادی غیر مادی در وجود انسانها هستند و به بیان راحت تر آنها همزادهای ما در جهان مینوی هستند، که پس از مرگ ما مجددا به جایگاه پیشین خود باز میگردند.
با این اوصاف تنها قهرمانی که ایرانیان باستان آن را میشناختند فروهرها بودند، هر چند که بعدها گروهی دیگر با نام پرهیزگاران نیز به جمع قهرمانان آنها اضافه شدند. موضوعی که در خصوص این فروهرها برایتان جالب خواهد بود آن است که، تمام رسوم مبنی بر خانه تکانی عید از این قهرمانان باستانی نشات میگیرد و زیر سر آنهاست. زیرا در گذشته این باور وجود داشت که فروهرها سالی یکبار آن هم در آغاز سال نو به منزل بازماندگاشان سر میزنند و اگر خانههای آنها را تمیز و درخشان نبینند، برای آنها طلب برکت و نعمت نمیکنند. البته بالعکس آن هم صادق بود یعنی اگر فروهری خانهای را تمیز و مرتب مییافت برای آن خانه و اهالیاش آرزوی خیر و برکت فراوانی میکرد.
آداب و رسوم عید نوروز در گذشته
روایات تاریخی مختلفی حکایت از آن دارند که نوروز در زمان پادشاهی هخامنشیان دایر گردیده و آداب برگزاری آن در ایران، به همان منوال آیینهای اجرا شده در سایر اقلیمها بوده و تنها در جزئیات کوچکی، تفاوتهایی در آنها به چشم میخورد. مسلمانانی همچون هاتف اصفهانی این ضیافت را با خلافت امام علی همزمان میدانند و از نظر تفریحاتی نیز آداب و رسوم این روز به شکلی بسیار ساده و متفاوتتر از آنچه امروز شاهد آن هستیم، اجرا میگردیده است.
دید و بازدید عید
ایام عید، زمان مساعدی برای دید و بازدیدهای خانوادگی بوده و فضای اخلاقی حاکم بر ایام عید عموما به دور از بداخلاقی و تندخویی بوده است. خانوادهها تلاش میکردند حداقل در این ایام، غمهای خود را فراموش کرده و زندگی شادی را در کنار یکدیگر بگذرانند. آنچه در خصوص دید و بازدیدهای عید معمول بوده آن است که، سه روز اول عید به بازدید از بزرگترهای فامیل به خصوص پدر و مادرها و اقوام نزدیک اختصاص داشته و سپس نوبت به دیدار اقوام دور و برنامههای سفری دیگر میرسیده است.
چهارشنبه سوری
اگر بخواهیم به رسومات گذشتههای دورتر و مقارن با دوره ساسانی نگاهی بیاندازیم به یکی از این رسومات معمول آنها یعنی آب پاشیدن بر روی یکدیگر و برپا کردن جشنهایی این چنینی بر میخوریم. رسم آتش بازی شب عید هم در همین دوره و همزمان با حکمرانی هرمز اول ساسانی باب گردیده است و هرمز دوم نیز رسم عیدی دادن را در میان مردم آن دوره رایج ساخته است.
آداب و رسوم عید نوروز در تهران
آنچه از خواندن آداب و رسوم عید نوروز در تهران بیشتر به مشامتان میرسد، رنگ بوی اتحاد و صمیمیت است. تمامی اعضای خانواده در انجام کارهای خانه از جمله خانه تکانی، خیاطی، حتی خرید و پخت و پز دست به دست هم داده و در اصطلاح با هم یکی میشدند. باغچه و فضای باز خانه هم از این فضای صمیمی بی نصیب نمیماندند و گلکاری و سر و سامان داده میشدند.
دید و بازدید و گذراندن اوقاتی خوش در جمع فامیل هم جزو یکی از رسوم پرو پا قرص نوروزی در تهران قدیم بوده است. سهم بچهها از این ضیافتها عموما یک یا ۲ اسکناس نو و تا نخورده بوده، که البته این اسکناسها عموما به عنوان کمک خرج خانه، به جیب پدر خانواده رهسپار میگردیده است.
به پیشواز عید رفتن
یکی از رسومات کهنهای که امروز نیز با زرق و برق بیشتری اجرا میشود، رفتن به پیشواز نوروز با تهیه رخت و لباسهای نو است. لباسهای کودکانه عموما از تم رنگی شاد برخوردار بودند، که البته اغلب توسط خانمهای خانه دوخته میشدند و تنها کفش و کلاه بود که به صورت آماده از بازار تهیه میگردید. خانم و آقای خانه هم برای نونوار کردن خود چادر مشکی یا کفش و عبا تهیه کرده و دیگر لباسها را به دست رفوکار میسپردند و یقه لباسها را با لطف آهارکاری به حالت بهتری در میآورند.
خانه تکانی
تهیه لباس از جمله رسومی بود که بیشتر در خانه اغنیا اجرا میشد، اما خانه تکانی را تمامی مردم اعم از فقیر و غنی به جا میآورند. بنابراین رسم، لباسهای کهنه را بیرون ریخته، خانه را گردگیری و جارو کشی میکردند و در آخر اسبابها را به صورتی تمیز و مرتب در خانه میچیدند.
تغییر در چیدمان خانه و ریختن وسایل و لباسهای کهنهی که دیگر نفسهای آخرشان را میکشیدند، در آیین خانه تکانی بیشتر به چشم میخورد. البته برای تمیز کاری فرشها کمتر کسی آنها را شستشو میداد، بلکه اغلب اوقات فرشها و گلیمها را از بلندی آویخته و آنها را میتکاندند. لوازم فلزی، شیشهها، پارچهها و ظروف هم با شستشو و دوده گیری رنگ و بویی نو به خود میگرفتند.
سبزه سبز کردن
در تهران قدیم اینگونه شگوم داشت که سبزه عید را از ۱۰ الی ۲۰ روز پیش از عید سبز کنند. برای انجام این رسم خانمهای خانه مشتی گندم، عدس یا هر دانه سبز کردنی دیگر را برداشته، بی آنکه دانهای از آن به زمین ریخته شود، با ریختن هر مشت دانه آرزوی خوشی، سلامتی، گشایش بخت و زندگی را برای افراد خانه میکردند. پس از بیان این آرزوهای سالانه، دانهها را زیر آب نیمه گرم مخفی کرده و در جایی با دمای معمولی قرار میدادند و از آب دادن هر روزه به آنها تا جوانه زندنشان غافل نمیماندند.
دانههای جوانه زده شده در دستمال مرطوبی قرار میگرفتند و تا سر زدن برگها در آن فضای مرطوب باقی میماندند. در مرحله آخر زمانی که دانهها به حد کافی رشد کردند، در سینی یا بشقاب قرار میگرفتند و با روبانی قرمز و گلهایی پارچهای آنها را تزئین میکردند. البته با سلیقهترها با تخم شاهی سبزههای خود را سبز میکردند و از آنجایی که دانههای شاهی پس از رطوبت دهی لعاب پیدا میکردند با آنها سال نو مبارک یا دعای یا مقلب القلوب را مینوشتند.
غذاها و تنقلات شب عید
یک شب مانده به تحویل سال، نوبت به طبخ سبزی پلو ماهی با کوکو و سیر تازه میرسید. اینکه چرا از بین اینهمه غذا، سبزی پلو را برای شب عید انتخاب میکردند، به سبب این باور بود که سبزی پلو ماهی باعث زنده کردن بدن و تازه کردن احشا گردیده و در رطوبت بخشی به بدن مفید فایده بوده است. البته تهرانیها به سبب آنکه نمیتوانستند از سبزی و ماهیهای تازه برای خود داشته باشند و رساندن آنها با وضعیت حمل و نقل آن روزها و نبود وسایل تندرو مقدور نبوده، از ماهی دودی و سبزی خشک برای پخت غذایشان استفاده میکردند.
البته این قاعده در خصوص متمولین صادق نبود، زیرا آنها میتوانستند سبزی گلخانهای را با قیمتی گزاف تهیه کرده و غذایشان را با سبزی تازه درست کنند. در این میان اگر تازه به دوران رسیدهای هم مابین آنها بود، برای آنکه نشان دهد شب عید خود را با صرف ماهی و سبزی تازه گذارنده، آشغال سبزیها و کله ماهیهای خود را در کنار خانه میگذاشت تا به این طریق به دیگران فخر بفروشد. البته ناگفته نماند دستگیری از مستمندان با بردن برنج، ماهی، روغن و تخم مرغ نیز در مرام مردم آن روزها بوده است.
رشته پلو
سبزی پلو ماهی غذایی بود که مردم با آن به پیشواز سال نو میرفتند، اما پس از آنکه سال جدید رخت کهنگی را از تن خود میکند، نوبت به رشته پلو خوری میرسید، که البته آئین و رسوم خاصی بر تناول(خوردن) آن حکمفرما بود. برای طبخ این غذا رشته پلویی را به همراه خرما و کشمش به خوبی سرخ کرده و با آن غذایی گرم طبع و قوی تهیه میکردند، و بر این امید بودند که با خوردن آن سر رشته کارها و امورشان تا پایان سال در دستشان باشد.
حال نوبت به آداب و رسوم جالب و شنیدنی رشته پلو خوری میرسد، بسته به اینکه نان آور خانواده یعنی مرد، به مشکلی در کسب و کارش برخورده باشد، بشقاب اول برای او پر میکردند. اگر در خانه دختری داشتند که بخت او بسته شده بود، پس او باید زیر دیگ را روشن کرده و در زمان کشیدن غذا هم وظیفه برداشتن درب دیگ به عهده او بود. اگر خانواده از مشکل بی پولی در رنج بود، از رشته خشک کرده غذا در داخل کیفهایشان میگذاشتند، به این امید که گشایشی در مادیات برایشان حاصل گردد.
وقتی که زمان کشیدن غذا فرا میرسید دختر و پسرهایی که بخت آنها به قولی بسته شده بود، باید خانه را ترک میکردند و سپس این مادر و مادر بزرگ بودند که بشقابی برنج برای آنها میبردند. آنها باید در پشت در انتظار میکشیدند تا ظرف غذا را بیاورند و سپس در زده و زمانی که از آنها سوال میشد کی هستی ؟ باید اینگونه جواب میدادند، باز کن مادر درو باز کن سپس بشقاب به دست او داده میشد و پس از خوردن دو لقمه از پلو اجازه داشت به داخل خانه بیاید و به این ترتیب گشایشی در ازدواج او ایجاد میگردید.
چراغونی شب عید
یکی از اعتقاداتی که بر ذهن مردم آن دوران سایه انداخته بود، حضور پر رنگ نور و روشنایی در شب سال نو بود. برای به جا آوردن این آئین باید اجاقها، منقل و حتی چراغهای خانه تا روز دوم عید روشن نگه داشته میشد. به همین دلیل لازم بود که چراغها از قبل به خوبی نفتگیری شوند، تا مبادا در زمان روشن کردن دوده زده شده یا خاموش گردند. سوختن چراغها هم خود از تفسیری مجزا برخوردار بود، که شنیدن آن برایتان خالی از لطف نخواهد بود.
روشن و سالم باقی ماندن چراغها از ابتدا به معنی سالی سرشار از برکت، دلخوشی و تندرستی برای اهالی خانه بود. اگر در این میان چراغی دوده زده میشد یا شمع درون آنها به سویی میافتاد، نشانهای از رسوخ تاریکی و کدورت به خانه بود . خاموشی چراغها یا حتی چراغی در آن میان از تفسیر جالبی برخوردار نبود، زیرا نه تنها احتمال آنکه مالی از دست برود را نوید میداد، بلکه تفاسیر دیگری همچون ناامید شدن امید را هم به همراه داشت. البته بدترین اتفاق ممکن این نبود، بلکه واژگونی چراغ و شکستن آن بدترین اتفاق ممکنی بود که از آن بوی مرگ و میر و زیر و رو شدن زندگی اهالی خانه شنیده میشد.
آداب و رسوم استان مازندران درعید نوروز
به جا آوردن آداب و رسوم استان مازندران در نوروز به این صورت بوده است که، پس از تحویل سال فردی با نام مادرمه انتخاب میگردید. این فرد وظیفه گذاشتن آیینه، قرآن، آب، سبزه و شاخههای سبز در داخل یک مجمع و آوردن آن به درون خانه را بر عهده داشت. او باید ۴ طرف خانه را آب پاشی کرده و سپس قرآن را در کنار سفره قرار میداد و در آخر هم شاخههای درخت آلوچه را به نیت سالی خوش و سرسبز بر روی درب خانه یا روی طاقچه آویزان میکرد.
غذای مخصوص سال تحویل در مازندان عبارت بود از سبزی پلو با گوشت یا مرغ، که به دست مادر خانواده طبخ میگردید. البته غذای دیگری هم به عنوان خیراتی برای اموات تهیه میشد و با همان عنوان خیراتی در میان مردم پخش میگردید. باور مازندرانیها این بوده که غروب اولین شب سالشان را با روشن گذاشتن یکی از چراغهای خانه سپری کنند و بر سر در خانههایشان هم مشعل یا شمعهایی آویزان کنند.
خوراکیهای نورزوی در مازندان
تدارک خوراکیهای نوروزی در مازندران از چند روز مانده به عید آغاز میگردیده است. به این ترتیب که ابتدا کمی برنج را خیس کرده و پس از شستشوی کامل(وقتی به حالت نیمه خشک درآمد) آنرا آرد میکنند تا با آن برنجی موسوم به دنک را آماده کنند. با این آرد غذایی، محلی که میتواند نوعی حلوا یا نان محلی معروف به نام کماج باشد را نیز درست میکنند.
یکی دیگر از خوراکیهای نوروزی مازندران، در تابستان درست شده و برای نوروز نگهداری میشود، این خوراکی از ترکیب برنج پخته و خشک شده به دست میآید . نان تنوری ریزه میزه و برنج خشک شده هم دیگر خوراکی است که در این شهر مرسوم بوده است. رنگآمیزی تخم مرغ هم به عنوان یکی از کارهای زنانه و دخترانه مردمان خطه شمال کشور به شمار میرود و برای این منظور گزنه را در آب جوشانده و تخم مرغهای هفت سینی را به داخل آن میریختند تا کم کم و به تدریج رنگ طبیعی به خود بگیرد.
چهارشنبه سوری
آنچه به چهارشنبه سوری در مازندران رنگ و بویی ویژه بخشیده پخت آشی مخصوص به نام هفت ترشی است. این آش همانگونه که از نام آن پیداست از ترکیب هفت ترشی همچون آب لیمو، گوجه سبز، آب انار، سرکه، نارنج ، و آب ازگیل بدست میآید و پس از پخت، مابین همسایهها پخش میگردد. پس از خوردن آش همزمان با غروب اعضای خانواده دور آتیش جمع شده و با هم آواز میخوانند و با آرزوی شادی برای یکدیگر از روی آتش میپرند.