«ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد» داستانی از پائولو کوئیلو دربارۀ دختری ۲۴ ساله اهل اسلوونی است که با وجود داشتن زندگی نرمال تصمیم به خودکشی میگیرد. ورونیکا دختری است که هر چه میخواهد دارد. تفریحات خوب و دلخواه، بیرون رفتن با دوستان، ملاقات با جوانهای جذاب و خیلی چیزهای دیگر. اما او آدم شادی نیست و در زندگی اش احساس خلاء میکند برای همین در یک روز از ماه نوامبر سال ۱۹۹۷ تصمیم میگیرد با خوردن قرص به زندگی اش پایان دهد؛ اما موفق نمیشود. دکتر در بیمارستان به او میگوید که مرگ تا چند روز دیگر قطعا به سراغش خواهد آمد. این موضوع یعنی آگاهی از مرگ و یک هفته سرگردانی میان مرگ و زندگی در نهایت ورونیکا را متحول و به زندگی مشتاق میکند.